loader image
اخبار و رسانه ها

نگاهی به فیلم گندم محصول ترکیه، آلمان، فرانسه، سوئد، قطر در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر

سمیح کاپلان اوغلو یکی از فیلمسازهای به نام در سینمای نوین ترکیه است که امسال با فیلم گندم در سیو ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد

در نگاه اول سیاه و سفید بودن فیلم و همچنین مدت زمان آن یا حتا زمان و ساعت اکران این فیلم در جشنواره شاید نکاتی باشد که شما را با کلافگی و سر در گمی همراه کند . اما اگر از طرفداران سینمای سمیح کاپلان اغلو باشید هرچند متفاوت از سایر اثار او با فیلم همراه خواهید شد.

این اثر که  داستان آن داستان پروفسور ارول ارین است که در آینده‌ای نزدیک اما نامعلوم در شهری زندگی می‌کند که با دیوارهای مغناطیسی از شر مهاجران چندقومیتی محافظت می‌شود. مزرعه‌های این شهر به دلایل نامشخصی دچار یک بحران ژنتیکی می‌شوند. ارول که نسل‌شناس بذر گیاهان است، در جلسه‌ای در اداره مرکزی شرکتی با نام «ناوس ویتا» که او را به کار گرفته‌اند، درباره نسل‌شناس همقطاری به نام جمیل آکمن می‌شنود که تزی درباره بحران‌های دامن‌گیر و تغییرهای ژنتیکی بذرهای اصلاح‌شده نوشته است. ارول راهی سفری برای یافتن جمیل می‌شود؛ سفری که تمام دانسته‌های او را تغییر خواهد داد.این فیلم همچنین بر اساس سوره‌ها و آیه‌هایی از قرآن نوشته شده و راوی داستان پساآخرالزمانی است که در آن انسان‌های باقی‌مانده یا در بقایای شهرها مستقرند یا در مزرعه‌هایی که زیر کشت رفته‌اند. در مناطقی که «سرزمین‌های مردگان» نامیده می‌شوند نیز مهاجرانی از خشکسالی و بیماری‌های مسری‌ای رنج می‌برند که از لحاظ ژنتیکی مشکلات خاص خودشان را دارند.

سینمای ترکیه را بطور عمومی با نام ییلماز گونی می شناسیم، اما در ادامه سینمای نوین ترکیه با درخشش هایی که در جشنواره های بین المللی داشت، خود را هرچه بیشتر بر سر زبان ها انداخت. کسانی مانند نوری بیلگه جیلان، فاتح آکین، سمیح کاپلان اوغلو و.. که برخی در ترکیه مشغول فیلمسازی هستند و برخی دیگر نیز در مهاجرت به این کار مشغول هستند. کاپلان اوغلو در میان دیگر فیلمسازان نسل جدید ترکیه، سینمای متفاوتی ارائه کرده است.

فیلم گندم در واقع بعد از سه گانه این کارگردان ساخنه شده است ، پیش از این فیلم عسل در واقع قسمت سوم سه گانه ای که دو فیلم دیگر آن  شیر  و  تخم مرغ  است. در فیلم  تخم مرغ  شخصیت اصلی فیلم را در ایام بزرگسالی می بینیم و محرک اصلی آن فیلم مرگ مادرش است. در  شیر  دوران نوجوانی شخصیت  یوسف  را شاهدیم که درگیر بحران هویت است و قصد دارد شاعر شود. در اینجا دوران کودکی شخصیت یوسف را دیدیم و محرک اصلی فیلم نیز مرگ پدر او بود. در واقع او در ساخت این سه گانه، روال زمانی وقایع را معکوس کرده و از بزرگسالی به کودکی رسیده است. تمامی این فیلم ها به هم مرتبط هستید، ولی هر کدام در زمان حال می گذرد و گذشته افراد در آنها چندان مهم نیست. همچنین در خصوص چرایی معکوس شدن روال زمانی در این سه گانه به نظر می رسد این کار دلیلی کاملا شخصی داشته است. گویی که کاپلان اوغلو بخشی از زندگی خودش را در فیلم آورده باشد. کارگردان در واقع هر سه فیلم را به چشم یک فیلم دیده و شروع کرده داستان آن را به شکل معکوس تعریف کند. در فیلم نخست از شخصیت  یوسف  و گذشته اش چیزی نمی دانیم و به همین دلیل برای ما کمی عجیب به نظر می رسد. در فیلم دوم که او را در دوران نوجوانی می بینیم، باز هم از گذشته او خبر نداریم. در قسمت سوم این سه گانه است که این معماها باز می شویم و به عنوان مثال می فهمیم چرا دوست داشته شاعر شود. از این نظر می توان گفت سه گانه ی کاپلان اوغلو شبیه فصل های مختلف یک رمان است که با زبان و نگاهی شاعرانه نوشته شده است. البته اگر فیلم  گندم هم در ادامه این سه گانه ساخته شده، قاعدتا شاهد ساختارشکنی هایی در این مسیر هستیم و باید شاهد آثار جدید وی نیز بود

جریان های مختلفی در سینمای مدرن ترکیه وجود دارند، اما در این میان دو جریان غالب وجود دارد؛ یکی از این جریان ها تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی شکل گرفته و دیگری متاثر از سینمای مجید مجیدی است. در جریان اول کسانی مانند نوری بیلگه جیلان را داریم که به رغم تفاوت هایش با کیارستمی از نظر قصه گویی، کاملا تحت تاثیر او قرار دارد. اما در جریان دوم کسانی مانند کاپلان اوغلو را داریم که هم از نظر شماتیک و هم از نظر تماتیک به او شباهت دارند. مجیدی یک سال در استانبول دوره سینمایی برگزار کرد که از دل آن کسانی بیرون آمدند که بعدها این جریان سینمایی را شکل دادند. آنچه “رئالیسم معنوی” نامیده می شود را در زندگی شخصی کاپلان اوغلو هم می توان مشاهده کرد. جامعه ترکیه در طول ۵۰ سال اخیر فراز و نشیب های بسیاری را از سر گذرانده است و نقش روشنفکران مذهبی این کشور در شکل گیری این دیدگاهها تاثیر داشته است.شباهت های فیلم “عسل” و “رنگ خدا”ی مجیدی بسیار زیاد است. اولین شباهت، به دو شخصیت کودک فیلم ها برمی گردد که هر دو دچار یک ناتوانی گفتاری یا دیداری هستند. این دو کاراکتر که به لحاظ جسمی کامل به نظر نمی رسند، حامل والاترین معانی بشری می شوند و فطرت پاک انسانی را به نمایش می گذارند. در این دو فیلم شاهد جهان تمثیلی کودکانه ای هستیم که ایده آل است و دچار آلودگی ها نشده است. نارسایی های جسمی این کودکان مانعی بر سر راه بروز جهان پاک کودکانه آنها نیست و آنها همچون قهرمانان به ما پیام هایی جهانی می دهند.

مساله مشترک دیگر در فیلم آشتی انسان با طبیعت و جامعه و خود است. طبیعت وجودی دارد که در فرهنگ مشترک دو کشور از مقام والایی برخوردار است. اگر مدرنیته ما را از شر بیماری های جسمی خلاص کرد، اما با دور کردن ما از طبیعت به ما ضربات روحی وارد کرد. اما در این فیلم شاهد پیوند دوباره انسان با طبیعت هستیم. عناصر طبیعی در فیلم های کاپلان اوغلو نقش بسیار مهمی دارند و به جز بحث نشانه شناسی تصویری می توان به نشانه های تماتیکی اشاره کرد که در سینمای کاپلان اوغلو و مجید مجیدی مشترک است.

می دانیم که بسیاری از منتقدان سینمایی فیلم های او را با برگمان مقایسه کرده اند، در آثار او به وضوح رگه هایی از سینمای کیارستمی را می بینیم. همچنین جنس تصویر، میزانسن، نورپردازی، صحنه پردازی و.. کاملا تحت تاثیر نگاه آندری تارکوفسکی است. خود تارکوفسکی هم البته تا حدی به آنچه  رئالیسم معنوی  نامیده شد، باور داشت و تلاش می کرد بر اساس آن فیلم بسازد.

در آثار کاپلان اوغلو می بینیم که طبیعت هم شان انسان است و در اینجا کاملا به تارکوفسکی نزدیک می شود. پس می توان به طرح این سوال پرداخت که نسل جدید فیلمسازان ترکیه تا چه حد تحت تاثیر کسانی مانند تارکوفسکی بوده اند که گرایش شرقی هم دارند؟ در خصوص تاثیرپذیری از سینمای تارکوفسکی باید بگویم که تارکوفسکی یک معماست. نوشته هایی در خصوص تاثیرپذیری سینماگران جوان ایران و ترکیه از او خوانده ام ولی به گمانم این قضیه جای بحث دارد. نباید در مورد تاثیر تارکوفسکی اغراق و او را بیش از اندازه برجسته کنیم. آنچه به عنوان مثال در فیلم دیدیم در واقع یک گرایش شرقی است. ما برای برخی از احساسات پاک شرقی مان به دنبال منبعی در غرب می گردیم که به آن ارجاع دهیم. در حالی که برای اثبات حقانیت خود نیازی به این کار نداریم. تارکوفسکی چهره مهمی در سینمای اروپاست ولی سینمای اروپا در او خلاصه نمی شود. اهمیتی که ما به او می دهیم را خود اروپایی ها به او نمی دهند. او را همانگونه که هست می پذیرند و در موردش اغراق نمی کنند. ما هم نباید درباره تاثیر او اغراق کنیم.

فیلم گندم را شاید بتوان فیلمی اخر الزمانی دانست در جهانی که عقلانیت انسان مدرن ودستبردن او در جهان مدرن باعث فاجعه ای جهانی شده قهرمان داستان در مسیر جسنجوی تکه ای باقی مانده از خلقت دستکاری نشده و محض خداوند قصه ای را می سازند که خود این قصه از داستان های اساطیری چون داستان خضر نبی و … بهره برده

در هر صورت پیشبینی می شود از آنجایی که فیلم های این فیلم ساز ترکیه ای طرفداران خاص خودش را دارد سایر اکران عمومی ان در جشنواره با اقبال خوبی مواجه شود

دریا بشارتی

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. (فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند) *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

ارسال کد یکبار مصرف (00:90)