در خلال برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر پوریا فرجی منتقد سینما در یادداشتی در روزنامه ایران درباره فیلم بی مادر نوشت:
گاهی برخی پدیدهها در ذات، نیک و مؤثر هستند و بیان و روایت صحیح از آنها عین معرفی و ارائه درست درباره آنهاست اما فیلم بیمادر تلاش میکند تا در وصف جایگاه مادر داستانسرایی کند ولی فضا در پیوند موقعیتهایی در قالب یک قصه کوتاه باقی میماند. این مسأله در همینجا متوقف نمیشود و هرچه تلاشها برای معرفیشان و جایگاه یک مادر افزونتر میشود، ضد تبلیغها پیرامون آن نیز بیشتر میشود.
«بی مادر» اولین ساخته سید مرتضی فاطمی از جنبه روایی یک قصه خوب را با ریتمی منظم و منطقی با میزان کششها و تعلیقهای مناسب پیش میبرد و اساساً اندازه قصه دقیقاً با توان و جان قصه متناسب است. فیلم در قالب روایی خود خوب پیش میرود و همین قصهگویی ولو پیرامون یک داستان کوتاه به تنهایی یک وجه بارز برای جذابیت این فیلم پدید آورده است.بازیهای همسو با موضوع نیز در خدمت روایت و بیان قصه است، خصوصاً آن که قصه روشن است و به پیچیدگیهای ملالآور بیهوده دچار نیست، از اینرو بازیها به تأسی از این ویژگی، خود را در قالب فیلم به نحو مناسب بازنمایی کرده است. همه بازیها در خدمت قصهگویی فیلم است، البته که در شخصیتپردازیها، کاراکترها به نحو قابل قبولی در پیشرفت قصه و بازنمایی از محتوای آن در قالب بازیهای خوب از نقش برآمده عمل کردهاند اما عمدتاً عمق شخصیتها در مقابل اهمیت و عمق موضوع، به سطح نزدیکتر است؛ آن هم در فیلمی که مشکل پیشرفت قصه و بیان ندارد! به طور مثال نقش متخصص روانکاو در فیلم با توجه به اهمیت محوری آن در جریان داستان بسیار کم عمق است و بهسرعت از نقاطی که در این شخصیت قابلیت بسط و گسترش در عرض روایت داستان داشته عبور کرده است.دقیقاً یک مشکل فیلم «بیمادر» در همین عبورهای سراسیمه از روی شخصیتها با ویژگیهای کاراکتری منحصر به فردشان است، گویی مشعل فروزانی افروخته شده که در آگاهی مخاطب از اطرافش مؤثر است اما مخاطب مجبور است تنها از دور شاهد نور حاصل از آتشِ افروخته این مشعل باشد! همچنین مورد دیگری که بیمادر را به مرزهای ضد مادر بسیار نزدیک کرده، افراط و تفریط در پرداخت به چیستیها و بیان چراییها است؛ ضمن آنکه از چگونگی شکلگیری روندها و تحولات که دقیقاً نقاط عطف داستان نیز در آنها نشانهگذاری شده غافل است، به گونهای که در مقاطعی هرچه فیلم قصد دارد به اهمیت و فضیلت مادر شدن به همراه کلام خارج از فرم و صراحتی خارج از قالب سینما اشاره کند-که رسماً مواردی از شعارزدگی را جاری ساخته-جریان فیلم به سوی انتقال پیامهایی حرکت کرده که دارای گرایش و گرانش از جنس محتوای مشمئزکننده از مادر شدن است و این جنس عوامل، بیمادر را به مرزهای نگاه ضد مادر نزدیک کرده است.ایده فیلم «بیمادر» متناسب با وضعیت امروز جامعه ایران شامل موارد: افزایش سطح سقط جنین، عدم تمایل برخی زوجین به فرزندآوری با توجیه عدم تمکن معیشتی، افزایش سن برخی بانوان و خطر بارداری و…، ایده بکر و هوشمندانهای است، در واقع فیلمساز بخوبی تشخیص داده که چه موضوعی شامل تب امروز جامعه ایران است اما مشکل، در اجرای بد و دور از سلیقه این ایده است؛ چرا که این فیلم درد را بهدرستی تشخیص داده اما در درمان و تجویز نسخه آگاهیبخش از جنس القا و انتقال یک پیام، ضعیف عمل کرده است. در این رابطه «بیمادر» انبوهی از پرداختهای داستانی عجولانه را پیرامون ایده و موضوع بکرش با خود به همراه دارد!
در این چالشِ عجولانه در شکلدهی به درام داستان، انعکاس از سبک زندگی و فکری یک متخصص روانکاو که با همسر خود نیز به چالشی از جنس ضرورت مادرشدن دچار است مطرح است، در حالی که پرداخت درست و تجزیه منظم کاراکتر روانکاو داستان در مواجهه با همسرش و نوع نگاهش به زندگی در قالب شخصیتپردازی او میتوانست به نحو ریشهای و نه صرفاً عینی در ساختار داستان و القائات فرمی آن انعکاس یابد.
«بی مادر» اولین ساخته سید مرتضی فاطمی از جنبه روایی یک قصه خوب را با ریتمی منظم و منطقی با میزان کششها و تعلیقهای مناسب پیش میبرد و اساساً اندازه قصه دقیقاً با توان و جان قصه متناسب است. فیلم در قالب روایی خود خوب پیش میرود و همین قصهگویی ولو پیرامون یک داستان کوتاه به تنهایی یک وجه بارز برای جذابیت این فیلم پدید آورده است.بازیهای همسو با موضوع نیز در خدمت روایت و بیان قصه است، خصوصاً آن که قصه روشن است و به پیچیدگیهای ملالآور بیهوده دچار نیست، از اینرو بازیها به تأسی از این ویژگی، خود را در قالب فیلم به نحو مناسب بازنمایی کرده است. همه بازیها در خدمت قصهگویی فیلم است، البته که در شخصیتپردازیها، کاراکترها به نحو قابل قبولی در پیشرفت قصه و بازنمایی از محتوای آن در قالب بازیهای خوب از نقش برآمده عمل کردهاند اما عمدتاً عمق شخصیتها در مقابل اهمیت و عمق موضوع، به سطح نزدیکتر است؛ آن هم در فیلمی که مشکل پیشرفت قصه و بیان ندارد! به طور مثال نقش متخصص روانکاو در فیلم با توجه به اهمیت محوری آن در جریان داستان بسیار کم عمق است و بهسرعت از نقاطی که در این شخصیت قابلیت بسط و گسترش در عرض روایت داستان داشته عبور کرده است.دقیقاً یک مشکل فیلم «بیمادر» در همین عبورهای سراسیمه از روی شخصیتها با ویژگیهای کاراکتری منحصر به فردشان است، گویی مشعل فروزانی افروخته شده که در آگاهی مخاطب از اطرافش مؤثر است اما مخاطب مجبور است تنها از دور شاهد نور حاصل از آتشِ افروخته این مشعل باشد! همچنین مورد دیگری که بیمادر را به مرزهای ضد مادر بسیار نزدیک کرده، افراط و تفریط در پرداخت به چیستیها و بیان چراییها است؛ ضمن آنکه از چگونگی شکلگیری روندها و تحولات که دقیقاً نقاط عطف داستان نیز در آنها نشانهگذاری شده غافل است، به گونهای که در مقاطعی هرچه فیلم قصد دارد به اهمیت و فضیلت مادر شدن به همراه کلام خارج از فرم و صراحتی خارج از قالب سینما اشاره کند-که رسماً مواردی از شعارزدگی را جاری ساخته-جریان فیلم به سوی انتقال پیامهایی حرکت کرده که دارای گرایش و گرانش از جنس محتوای مشمئزکننده از مادر شدن است و این جنس عوامل، بیمادر را به مرزهای نگاه ضد مادر نزدیک کرده است.ایده فیلم «بیمادر» متناسب با وضعیت امروز جامعه ایران شامل موارد: افزایش سطح سقط جنین، عدم تمایل برخی زوجین به فرزندآوری با توجیه عدم تمکن معیشتی، افزایش سن برخی بانوان و خطر بارداری و…، ایده بکر و هوشمندانهای است، در واقع فیلمساز بخوبی تشخیص داده که چه موضوعی شامل تب امروز جامعه ایران است اما مشکل، در اجرای بد و دور از سلیقه این ایده است؛ چرا که این فیلم درد را بهدرستی تشخیص داده اما در درمان و تجویز نسخه آگاهیبخش از جنس القا و انتقال یک پیام، ضعیف عمل کرده است. در این رابطه «بیمادر» انبوهی از پرداختهای داستانی عجولانه را پیرامون ایده و موضوع بکرش با خود به همراه دارد!
در این چالشِ عجولانه در شکلدهی به درام داستان، انعکاس از سبک زندگی و فکری یک متخصص روانکاو که با همسر خود نیز به چالشی از جنس ضرورت مادرشدن دچار است مطرح است، در حالی که پرداخت درست و تجزیه منظم کاراکتر روانکاو داستان در مواجهه با همسرش و نوع نگاهش به زندگی در قالب شخصیتپردازی او میتوانست به نحو ریشهای و نه صرفاً عینی در ساختار داستان و القائات فرمی آن انعکاس یابد.